دل نوشته هایم برای کودک ایندم

ترس...و...

سلام عزیز دل مامان خوبی؟من نیستم 🙁باز من ناراحت و عصبی شدم و به اینجا پناه آوردم.  میدونی چیشده دانشگاه به ما گفته بیاین برین کاراموزی تو بیمارستانا (تو این وضع!!) و من میترسم نمیخوام خدای نکزده عزیزانمو تو خطر بندازم نمیدونم باید چیکار کنم برم این دو ترم تو پانسیون یا کار دیگه ای کنم.من از این رشته متنفرم و حالا باید علاوه بر اینکه کاربو میکنم که ازش متنفرم در معرض فشار و استرس و خطر هم باشم بخاطرش. میترسم واقعا 😭کاش خدا یه معجزه میکرد  اپدیت!:کاراموزی نمیرم😬اختیاریش کردن منم صددرصد تصمیمم به نرفتن بود.خدایا مرسی🤩 چند ماه دیرتر فارغ التحصیل میشم احتمالا ولی فدای سرم .ان شاالله خدا مواظب همه آدما و خانواده منم باشه...
23 مهر 1399
1